کد مطلب:163249 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:145

مسلم بن عقیل
ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائكة... [1] .

اگر ما همراه هجده هزار یار نماز بگذاریم و پس از نماز، حتی آشنایی در شهرهای غریب دعوت، نداشته باشیم و در میان جفا و حماقت و جنایت و خیانت گرفتار شده باشیم، چه حالی خواهیم داشت و با مشكلات چه خواهیم كرد.

مسلم به ما آموخت كه با هدفی در سطح حكومت علوی و حسینی، و با تنها ماندن در چنگال دشمن، و ناكامی در مأموریت و شكست در ارزیابی، می توان شبی روشن و آرام و قلبی مطمئن و محكم و ضربه هایی كمرشكن داشت، تا آن جا كه نیروهای محدود دشمن نتوانند از نزدیك برخورد كنند و جز سنگ و آتش و خستگی و تنهایی مسلم، پناهی نداشته باشند.

من از كودكی هر وقت كه داستان مسلم را شنیده ام، سر و گردن گرفته ام و سینه ام از عزت مسلم پر از رفعت و مناعت گردیده.آدمی و این قدر محكم و سرافراز؟! راستی كه تو در كدام آسمان ریشه داری كه این قدر سرفرازی؟!


این استقامت بدون این ریشه های محكم ممكن نیست.

این تطبیق برای ما آموزنده است، گرچه تحلیل از این كه چگونه مسلم با نامه ی حسین علیه السلام و مأموریت ارزیابی نیروها وارد شهر شد چگونه بر مختار وارد شد و چگونه به هانی رسید و چگونه اموال و اسلحه جمع آوری كرد و برای حسین علیه السلام بیعت نمود؟ و چرا بدون توجه به نفوذی های ابن زیاد باقی ماند و چرا در دستگاه ابن زیاد نفوذ نكرد و چرا او را به فتك و ترور نابود نساخت و چرا با شریك همراه نشد و چرا از شهر خارج نشد و خود به حسین علیه السلام نپیوست و چرا محاصره ی كوفه را ولو به تنهایی به بیرون راه نداد و چرا ماند و همچون كوهی از بالای دارالاماره به زمین افتاد؟

این تطبیق مهم است، گرچه تحلیل این چگونگی ها و چرایی ها شیرین است و با این تحلیل، شبهه ی ضعف مسلم در برابر ابن زیاد بی اساس می شود.ابن زیاد هنگامی كه در شرایطی مناسب تر از شرایط مسلم بود و فقط از شام بریده شده بود، نتوانست در برابر گروه های پراكنده ی توابین دوام بیاورد، فرار كرد و به خانه ی مسعود رفت و لباس خانواده ی او را پوشید و امان خواست.و حتی روزی را در برابر دشمن دوام نیاورد و حتی شمشیری نكشید.چون این ها مردان مكر و سیاست و فریب بودند و همچون عمروعاص در هنگام گرفتاری از عورت خود سپر می ساختند و ذلت را می پوشیدند و خود را ملامت نمی كردند.

با این تحلیل و آن چه كه از نیاز حكومت به توده و مهره و جایگزینی گذشت، شبهه ی ترور و فتك و... بی اساس می شود.چون حتی حسین علیه السلام خود آغاز كننده ی فتك و جنگ نیست.


با این تحلیل از مأموریت و استقامت مسلم، فرار و لحوق به حسین تنها، مشكلی را حل نمی كند، ولی با این تطبیق ها ما می توانیم مقدار قدرت و استقامت خود را محك بزنیم و در برابر دشمن های پیچیده تر به نفوذ و نفوذی های آنان فكر كنیم و متوجه باشیم كه قدرت سردار با سیاست و اندیشه ی سیاست مدار و با سینه ی بزرگ و دست و چشم باز كارگشاست.

«اذكر عبادنا... اولی الایدی والابصار.انا اخلصناهم بخالصة ذكری الدار». [2] .


[1] فصلت، 40.

[2] ص، 45 و 46.